داستان تولد
سالیانى آنچه روح پدر را آزرده مى ساخت نداشتن فرزند بود، گرچه پنجاه بهار از عمر او مى گذشت و رو به پیری مىرفت هرگز از رحمت الهی ناامید نبود و بارها از خدای خویش درخواست کرده بود تا فرزندى به او عطا کند، اما از گره کار مطلع نبود.
روزى بر آن شد تا نامهاى به امام و پیشوای خود حضرت مهدی (عج) بنویسد و از ایشان بخواهد تا برایش دعا کند. به دنبال فرصتى مناسب و فردى مطمئن بود تا به واسطه او نامه ارسال کند تا آنکه زمانى کاروانى از قم به عراق مىرفت. در بین آن کاروان یکى از دوستانش به نام ابوجعفر محمد بن علی الاسود را یافت که مىتوانست نامه وى را به مقصد برساند.
او نامهاى به محضر پیشواى خود ولی عصر (عج) نوشت و به وى سپرد تا در عراق به حسین بن روح بدهد و از او بخواهد که این نامه را به حضرت برساند.
ابوجعفر گوید من نامه او را به نماینده مهدی موعود (عج) رساندم و پس از سه روز به من خبر داد که حضرت براى ابن بابویه دعا کرد و در آینده نزدیک خداوند به او فرزندى خواهد داد که منشاء برکات زیادى خواهد شد. [1]
شیخ طوسی در کتاب غیبت، درباره تولد صدوق چنین نگاشته است:
بسیار از بزرگان قم نقل کردهاند که على بن حسین بن بابویه با دخترعموى خود ازدواج کرد ولى از وى صاحب فرزند نشد. نامهاى به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوشت که از حضرت ولی عصر (عج) بخواهد تا براى او دعا کند که خداوند به او فرزند عطا فرماید از حضرت جواب آمد که از این همسر صاحب فرزند نمىشوى ولى بزودى با کنیزی دیلمى ازدواج خواهى کرد که خداوند از او دو فرزند فقیه به تو خواهد داد. [2]
شیخ صدوق خود نیز ماجراى دعاى حضرت ولى عصر (عج) و ولادت خود را در کتاب اکمالالدین آورده است و در ادامه نوشته است که هر گاه ابو جعفر محمد بن على اسود مرا مىدید که براى آموختن حدیث و علوم اهل بیت علیهمالسلام با اشتیاق تمام به درس اساتید مىرفتم، مىفرمود: این میل و اشتیاق به علمآموزی که تو دارى جاى تعجب نیست، زیرا تو به دعاى امام زمان متولد شدهاى.
به هر تقدیر این بشارت به ابن بابویه رسید و پس از مدتى در پى ازدواج با کنیزى دیلمى خداوند محمد را به او عطا فرمود که در آن سنین مایه امید و چشمروشنى پدر گشت و سپس پسر دیگرى به او داد و نامش را حسین نهاد.
حسین بن علی بن بابویه نیز از دانشمندان و پس از پدر و برادرش محمد بزرگترین و معروفترین شخصیت خاندان بابویه است.
(1) ابن بابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی طهرانی، تهران، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(2) ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، به کوشش محمد مهدی حسن خرسان، نجف، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
منبع : ویکی فقه