مباهله با نجرانیان

معرفی آیه مباهله و پیامهای آن

مباهله با نجرانیان

معرفی آیه مباهله و پیامهای آن

مباهله با نجرانیان
در روز مباهله بنا بود مسلمانان و مسیحیان نجران یکدیگر را نفرین کنند، تا خدا آن طرف را که دروغگوست، عذاب کند.
در سوره آل عمران آیه ۶۱ آمده است: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ»
«هر گاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
آخرین نظرات

به دنبال امتناع امام علی علیه‌السلام از بیعت با ابوبکر، میان آن حضرت و ابوبکر بحث و گفتگویی درگرفت. ابوبکر با تمسک به حدیثی از رسول خدا درصدد توجیه کار خویش بود و در مقابل امام علی علیه‌السلام با او احتجاج می‌کرد و از او در مورد شایستگی‌های خود اعتراف می‌گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شوری بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو حدیث به حدیث منا شده معروف است و در هر دو جا آن حضرت به واقعه مباهله و همراهی خود و همسر و دو فرزندش با رسول خدا صلی‌الله و علیه و آله اشاره می‌کند و آن‌ها سخن او را تأیید می‌کنند.
در حدیث اول آمده است: «فانشدک بالله أبی برز رسول الله و بأهلی و ولدی فی مباهلة المشرکین ام بک و باهلک و ولدک» قال ابوبکر: «بل بکم». (1)
و در حدیث دوم آمده است:
«نشدتکم بالله هل فیکم احد اخذ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیده وید امرأته و ابنیه حین اراد ان یباهل نصاری اهل نجران غیری؟ قالوا: لا. (2)
حدیث نقل‌شده در مورد دوم بدین تعبیر نیز وارد شده است:
«افتقرون أن رسول الله صلی الله علیه و آله حین دعا اهل نجران الی المباهلة انه لم یأت الا بی و بصاحبتی و إبنی؟ قالوا اللهم نعم». (3)
در روایت معروف دارقطنی که ابن حجر در الصواعق المحرقه نیز آورده است، حدیث منا شده چنین نقل شده است:
«انشدکم الله هل فیکم احد اقرب الی رسول الله فی الرحم منی و من جعله نفسه و ابناءه ابناءه و نسائه نسائه غیری؟ قالوا اللهم لا». (4)
غیر از حدیث منا شده در موارد دیگر نیز امیرالمؤمنین (ع) به واقعه مباهله اشاره کرده است و از آن موارد است که آورده‌اند جماعتی نزد آن حضرت آمدند و گفتند از بالاترین مناقب خود برای ما بگو پس حضرتش به ترتیب از واقعه «سدالابواب»، مباهله، ابلاغ سوره برائت بر مشرکین، تعبیر قرآن از او به «اذن» [در آیه «و تعیها اذن واعیة» (الحاقة / 12])
نزول آیه «اجعلتم سقایة الحاج...» (توبه/ 19) در حق او و واقعه غدیر خم یاد می‌کند و در ضمن شرح واقعه مباهله می‌فرماید که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم دست من و حسن و حسین و فاطمه را گرفت و برای مباهله بیرون رفت. (5)
در روایتی دیگر که شبیه بدین روایت است امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مورد فضائلش سؤال شد، آن حضرت برخی را شمرد. بدو گفتند بیشتر بگو. حضرت فرمود دو پیشوای دینی از مسیحیان نجران به نزد رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم آمدند و در مورد عیسی با آن حضرت سخن گفتند. آنگاه خداوند این آیه را فرستاد «ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم...» سپس پیغمبر وارد خانه شد و دست علی و حسن و حسین و فاطمه «سلام الله علیهم اجمعین» را گرفت و بیرون آمد و کف دستش را به سوی آسمان گرفت و انگشتانش را باز کرد. آن‌ها را به مباهله فراخواند . (6)
در حدیث مفصلی که آن حضرت هفتاد منقبت از مناقب خود را می‌شمارد به‌عنوان سی و چهارمین منقبت خود می‌فرماید: نصاری چیزی را ادعا کردند، پس خداوند در مورد آنان این آیه را فرستاد «فمن حاجک فیه...» پس نفس من نفس رسول خداست و «نساء» همان فاطمه است و «ابناء» حسن و حسین می‌باشند سپس آن قوم پشیمان شدند و از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم خواستند که آنان را از مباهله معاف دارد و رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم آن‌ها را معاف داشت. قسم به خدایی که تورات را بر موسی و فرقان را بر محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم فرستاد اگر با ما به مباهله برمی‌خاستند هر آینه به‌صورت میمون‌ها و خوک‌هایی مسخ می‌شدند. (7)